من دوسِت داشتم، هرجوریکه بودی، با تموم بدیات. برامم مهم ن
من دوسِت داشتم، هرجوریکه بودی، با تموم بدیات. برامم مهم نبود که بودنم با بقیه چه مزیتایی میتونست واسم داشته باشه. من فقط خودتو میخواستم هنوزم میخوام اما دیگه انگیزهای ندارم، ینی تو انگیزهای برام باقی نذاشتی. مغزم پر شده از دروغایی که با خنده بهم میگفتی و همین الانم شاید بگی. مغزم پر شده از نقشایی که جلوم بازی میکردی. دست خودم نیست نمیتونم خودمو ازشون خالی کنم، تا خرخره از دروغات پُرَم. باور کن هیچی بدتر از این نیست که باور یه آدمو نسبت به کسی که همهی دنیاشه عوض کنی، ولی تو اینکارو کردی و حتی واست اهمیت نداشت که ممکنه چی به سرم بیاد. فقط به خودت فکر کردی، به خوشی خودت، به رویاهای خودت، به آیندهی خودت که من هیچجایی توش نداشتم. الانم دیگه نمیشه کاریش کرد چون وقتی که باید باورامو میذاشتی سرجاشون هیچکاری نکردی...
۵.۱k
۱۹ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.