پارت ۳
پارت ۳
ات فرکری به سرش زد
ات میدونست که جیمین( پسری که توی دبیرستان باهاش بوده پولداره )
ات میره و پیشنهاد دوستی میده به جیمین ( بخاطر پول)
نویسنده : خیلی پدصگی ات
جیمین به خودش میگه حتما این دختر دیوونه شده چون این از من بدش می آمد پس چرا اومد ه درخواست دوستی میده! جیمین درخواستش رو قبول نمیکنه
تلفن جیمین زنگ خورد : مامانش بود: مامانش : پسرم عمه اومده خونمون من بهش گفتم دوست دختر داری با دوست دخترت بیا و قطع کرد ( جیمین با دوست دختر اصلیش کات کرده بود )
جیمین به ات زنگ می زنه و میگه : هنوز سر درخواستت هستی ؟
ات:. اره
جیمین: پس اوکی لوکیشن بده بیام دنبالت
ات: چرا؟
جیمین قطع کرد
جیمین رفت دنبال ات.............
منتظر پارت بعد باشید
این پست باید ۵ تا کامنت بگیره تا پارت بعدی بزارم 💜پارت ۳
ات فرکری به سرش زد
ات میدونست که جیمین( پسری که توی دبیرستان باهاش بوده پولداره )
ات میره و پیشنهاد دوستی میده به جیمین ( بخاطر پول)
نویسنده : خیلی پدصگی ات
جیمین به خودش میگه حتما این دختر دیوونه شده چون این از من بدش می آمد پس چرا اومد ه درخواست دوستی میده! جیمین درخواستش رو قبول نمیکنه
تلفن جیمین زنگ خورد : مامانش بود: مامانش : پسرم عمه اومده خونمون من بهش گفتم دوست دختر داری با دوست دخترت بیا و قطع کرد ( جیمین با دوست دختر اصلیش کات کرده بود )
جیمین به ات زنگ می زنه و میگه : هنوز سر درخواستت هستی ؟
ات:. اره
جیمین: پس اوکی لوکیشن بده بیام دنبالت
ات: چرا؟
جیمین قطع کرد
جیمین رفت دنبال ات.............
منتظر پارت بعد باشید
این پست باید ۵ تا کامنت بگیره تا پارت بعدی بزارم 💜
ات فرکری به سرش زد
ات میدونست که جیمین( پسری که توی دبیرستان باهاش بوده پولداره )
ات میره و پیشنهاد دوستی میده به جیمین ( بخاطر پول)
نویسنده : خیلی پدصگی ات
جیمین به خودش میگه حتما این دختر دیوونه شده چون این از من بدش می آمد پس چرا اومد ه درخواست دوستی میده! جیمین درخواستش رو قبول نمیکنه
تلفن جیمین زنگ خورد : مامانش بود: مامانش : پسرم عمه اومده خونمون من بهش گفتم دوست دختر داری با دوست دخترت بیا و قطع کرد ( جیمین با دوست دختر اصلیش کات کرده بود )
جیمین به ات زنگ می زنه و میگه : هنوز سر درخواستت هستی ؟
ات:. اره
جیمین: پس اوکی لوکیشن بده بیام دنبالت
ات: چرا؟
جیمین قطع کرد
جیمین رفت دنبال ات.............
منتظر پارت بعد باشید
این پست باید ۵ تا کامنت بگیره تا پارت بعدی بزارم 💜پارت ۳
ات فرکری به سرش زد
ات میدونست که جیمین( پسری که توی دبیرستان باهاش بوده پولداره )
ات میره و پیشنهاد دوستی میده به جیمین ( بخاطر پول)
نویسنده : خیلی پدصگی ات
جیمین به خودش میگه حتما این دختر دیوونه شده چون این از من بدش می آمد پس چرا اومد ه درخواست دوستی میده! جیمین درخواستش رو قبول نمیکنه
تلفن جیمین زنگ خورد : مامانش بود: مامانش : پسرم عمه اومده خونمون من بهش گفتم دوست دختر داری با دوست دخترت بیا و قطع کرد ( جیمین با دوست دختر اصلیش کات کرده بود )
جیمین به ات زنگ می زنه و میگه : هنوز سر درخواستت هستی ؟
ات:. اره
جیمین: پس اوکی لوکیشن بده بیام دنبالت
ات: چرا؟
جیمین قطع کرد
جیمین رفت دنبال ات.............
منتظر پارت بعد باشید
این پست باید ۵ تا کامنت بگیره تا پارت بعدی بزارم 💜
۵.۴k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.