اکنونت را در آغوش بگیر
هر اکنونی یک موجود زنده است. وقتی تو اکنونت را ندیده می گیری، وقتی با اکنونت رو به رو نمی شوی وقتی با او ملاقات نمی کنی و او را در آغوش نمی گیری، لمسش نمی کنی و درکش نمی کنی، اکنونت رد می شود و می رود و می میرد.
اگر تو اکنونت را بغل می کردی، اکنون جزئی از تو می شد و زنده می ماند.
هر اکنونی که می میرد، مرگش مصیبتی است و تو بی آنکه بدانی عزادار می شوی چون این تو بودی که اکنون هایت را نجات ندادی، چون این تو بودی که اکنون هایت را کُشتی.
مرگِ اکنون ها از پس یکدیگر ها اتفاق می افتد و این مرگ ها غمگینت می کند، سوگوارت می کند. شرمسار و خجالت زده و حسرت به دلت می کند.
جنازه ی اکنون ها روی هم تلنبار می شود، دقایق مرده، ساعت های مرده، روزهای مرده، هفته ها و ماه ها و سال های مرده...
پشت سرت پر از مردگان است. گذشته ات گورستان زمان است.
تو به گذشته ات نگاه می کنی و حسرت می خوری...
و قیامتت همان روزی است که به آن یوم الحسره می گویند…
عشرت کنیم ورنه به حسرت کشندمان
روزی که رخت جان به جهانی دگر کشیم
( حافظ)
#عرفان_نظرآهاری
#اکنون_را_در_آغوش_بگیر
اگر تو اکنونت را بغل می کردی، اکنون جزئی از تو می شد و زنده می ماند.
هر اکنونی که می میرد، مرگش مصیبتی است و تو بی آنکه بدانی عزادار می شوی چون این تو بودی که اکنون هایت را نجات ندادی، چون این تو بودی که اکنون هایت را کُشتی.
مرگِ اکنون ها از پس یکدیگر ها اتفاق می افتد و این مرگ ها غمگینت می کند، سوگوارت می کند. شرمسار و خجالت زده و حسرت به دلت می کند.
جنازه ی اکنون ها روی هم تلنبار می شود، دقایق مرده، ساعت های مرده، روزهای مرده، هفته ها و ماه ها و سال های مرده...
پشت سرت پر از مردگان است. گذشته ات گورستان زمان است.
تو به گذشته ات نگاه می کنی و حسرت می خوری...
و قیامتت همان روزی است که به آن یوم الحسره می گویند…
عشرت کنیم ورنه به حسرت کشندمان
روزی که رخت جان به جهانی دگر کشیم
( حافظ)
#عرفان_نظرآهاری
#اکنون_را_در_آغوش_بگیر
۱۱.۸k
۱۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.