☆♡زندگی مافیایی☆♡
☆♡زندگی مافیایی☆♡
P. ¹²
این پارتو به خاطر 700تاییمون میزارممممم🤝🏻_____________________________________☆
ویو جیمین
چشمامو باز کردم دیدیم ا. ت مثل توله ها بغلم خوابیده وقتی تو بغلم میخوابه مثل فرشته هاست من تو زندگیم هچوقت هیچ کسو به این اندازه دوست نداشتم فقط ا. ت میتونه ارومم کنه من........ ا. ت..... دوست... دارم........ داشتم با خودم حرفمیزدم ک یهو به خودم امدم دیره باید بریم ویلا کوک....
جیمین: توله..... توله....
ا. ت: هوم*با چشای بسته*
جیمین: توله با تودم بیدار شو اماده شو بریم ویلا کوک
ا. ت: ساعت چنده*خوابالو*
جیمین: ساعت8
ا. ت: یاااااا چرا زود تر بیدارم نکردی الان دیرهههههه
جیمین: توله من نودم الان بیدار شدم
ا. ت: هوففففف*کلافه کیوت*
جیمین: بلند شو لباسی ک برات دادم اماده کردنو بپوش تا بریم دیر نشه
ا. ت: باش*خمیازه*
بلند شدم رفتم دستشویی نوارمو عوض کردم امدم بیرون
جیمین: دلت خوبه؟
ا. ت: اره خیلی بهتره
تق تق تق *مثلا صدای در *
جیمین: کیه
اجوما: اقا میتونم بیام داخل
جیمین: بیا
اجوما: اقا لباس ا. ت رو اوردم
جیمین: باشه میتونی بری
اجوما رفت....
جیمین: بیا اینم لباست زود بپوش دیره
لباسو داد تو
ا. ت: واییییی خیلی خوشگلهههههه
جیمین: دیگ وقتی شوهر با سلیقه ای داشته باشی همینه
ا. ت: هن.... جاننننننن.... تو شوهر من نیستی کثافت*اخم کیوت*
جیمین: میخای الان مال خودم کنمت ک بفهمی شوهرتم یا نه*اعصبانی *
ا. ت:..........
لباسو در اوردم ک بپوشم....
ا. ت: نمیخای بری بیرون خوب برو بیرون میخام عوض کنم..... ـ
جیمین: همینجا عوض کن
ا. ت: نمیخام برو بیرون
جیمین: نمیرم
رفتم سمت حموم...
جیمین: بری تو حموم عوض کنی واسه خودت بد میشه*اعصبانی جدی*
ا. ت: خوب پس برو بیرون
جیمین: حرفمو دوبار تکرار نمیکنم *جدی اعصبانی*
ا.ت: اخه....
جیمین: بدو.*جدی اعصبی*
یکی از بادیگاردا جیمینو صدا زد جیمین رفت منم از این فرصت استفاده کردم فروی لباسمو در اوردم...... یهو.... جیمین اومد.....
ا. ت: جیغغغغغغغ
جیمین: یااااااااااا
تو پرید تو حموم لباسشو پوشید
ا. ت: این اتاق در نداره ینجور میاییییییی
جیمین: تو خونه خودمم باید اجازه بگیرم؟
ا. ت: ایشششش باشه بابا
ا. ت: از حموم اومد بیرون...
ا. ت: وای لباس خیلی خوشگلههههه
جیمین برای چند دقیقه ب تو زل زده بود
ا. ت: چیه اینجور نگاه میکنی
جیمین: بیا این کت روش بپوش
ا. ت: اعععععع چراااا خشگلیش به لختیه لباسه
جیمین: میگم بپوش*اعصبانی *
ا. ت: نمیخام
جیمین: حرفمو دوبار تکرار نمیکنم بپوش*اعصبانی *
ا. ت: باش*کیوت مظلوم *
رفتیم تو ماشین نشستیم حرکت کردیم به طرف ویلا کوک......
خب خب اینم از این پارت امیدوارم خوشتون اومده باشه🤝🏻💅
تا پارت بعدی بای بای🦋💀🎀
P. ¹²
این پارتو به خاطر 700تاییمون میزارممممم🤝🏻_____________________________________☆
ویو جیمین
چشمامو باز کردم دیدیم ا. ت مثل توله ها بغلم خوابیده وقتی تو بغلم میخوابه مثل فرشته هاست من تو زندگیم هچوقت هیچ کسو به این اندازه دوست نداشتم فقط ا. ت میتونه ارومم کنه من........ ا. ت..... دوست... دارم........ داشتم با خودم حرفمیزدم ک یهو به خودم امدم دیره باید بریم ویلا کوک....
جیمین: توله..... توله....
ا. ت: هوم*با چشای بسته*
جیمین: توله با تودم بیدار شو اماده شو بریم ویلا کوک
ا. ت: ساعت چنده*خوابالو*
جیمین: ساعت8
ا. ت: یاااااا چرا زود تر بیدارم نکردی الان دیرهههههه
جیمین: توله من نودم الان بیدار شدم
ا. ت: هوففففف*کلافه کیوت*
جیمین: بلند شو لباسی ک برات دادم اماده کردنو بپوش تا بریم دیر نشه
ا. ت: باش*خمیازه*
بلند شدم رفتم دستشویی نوارمو عوض کردم امدم بیرون
جیمین: دلت خوبه؟
ا. ت: اره خیلی بهتره
تق تق تق *مثلا صدای در *
جیمین: کیه
اجوما: اقا میتونم بیام داخل
جیمین: بیا
اجوما: اقا لباس ا. ت رو اوردم
جیمین: باشه میتونی بری
اجوما رفت....
جیمین: بیا اینم لباست زود بپوش دیره
لباسو داد تو
ا. ت: واییییی خیلی خوشگلهههههه
جیمین: دیگ وقتی شوهر با سلیقه ای داشته باشی همینه
ا. ت: هن.... جاننننننن.... تو شوهر من نیستی کثافت*اخم کیوت*
جیمین: میخای الان مال خودم کنمت ک بفهمی شوهرتم یا نه*اعصبانی *
ا. ت:..........
لباسو در اوردم ک بپوشم....
ا. ت: نمیخای بری بیرون خوب برو بیرون میخام عوض کنم..... ـ
جیمین: همینجا عوض کن
ا. ت: نمیخام برو بیرون
جیمین: نمیرم
رفتم سمت حموم...
جیمین: بری تو حموم عوض کنی واسه خودت بد میشه*اعصبانی جدی*
ا. ت: خوب پس برو بیرون
جیمین: حرفمو دوبار تکرار نمیکنم *جدی اعصبانی*
ا.ت: اخه....
جیمین: بدو.*جدی اعصبی*
یکی از بادیگاردا جیمینو صدا زد جیمین رفت منم از این فرصت استفاده کردم فروی لباسمو در اوردم...... یهو.... جیمین اومد.....
ا. ت: جیغغغغغغغ
جیمین: یااااااااااا
تو پرید تو حموم لباسشو پوشید
ا. ت: این اتاق در نداره ینجور میاییییییی
جیمین: تو خونه خودمم باید اجازه بگیرم؟
ا. ت: ایشششش باشه بابا
ا. ت: از حموم اومد بیرون...
ا. ت: وای لباس خیلی خوشگلههههه
جیمین برای چند دقیقه ب تو زل زده بود
ا. ت: چیه اینجور نگاه میکنی
جیمین: بیا این کت روش بپوش
ا. ت: اعععععع چراااا خشگلیش به لختیه لباسه
جیمین: میگم بپوش*اعصبانی *
ا. ت: نمیخام
جیمین: حرفمو دوبار تکرار نمیکنم بپوش*اعصبانی *
ا. ت: باش*کیوت مظلوم *
رفتیم تو ماشین نشستیم حرکت کردیم به طرف ویلا کوک......
خب خب اینم از این پارت امیدوارم خوشتون اومده باشه🤝🏻💅
تا پارت بعدی بای بای🦋💀🎀
۳.۱k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.