... ..
... ..
انگشتانم ؛
از کار افتادہ اند
آنقدر کہ آمدنت را مشق کردہ اند
چشمانم؛
تار می بینند
آنقدر کہ انتظارت را
خیرہ ماندہ اند
پاهایم ؛
ناتوان شدہ اند
آنقدر کہ
عشقت را ایستادہ اند قلبم
اما
هنوز تند می تپد
تا وقتی کہ هستی
و عطر نگاهت را بہ آفاق می پاشی
دوست داشتنت
هم چنان در رگ هایم جاریست ..... #سارا_قبادی
انگشتانم ؛
از کار افتادہ اند
آنقدر کہ آمدنت را مشق کردہ اند
چشمانم؛
تار می بینند
آنقدر کہ انتظارت را
خیرہ ماندہ اند
پاهایم ؛
ناتوان شدہ اند
آنقدر کہ
عشقت را ایستادہ اند قلبم
اما
هنوز تند می تپد
تا وقتی کہ هستی
و عطر نگاهت را بہ آفاق می پاشی
دوست داشتنت
هم چنان در رگ هایم جاریست ..... #سارا_قبادی
۵۸۴
۲۲ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.