خو خورشید زمی ریخ زمی لرزید از
خوڹِ خورشید، زمیڹ ریخٺ، زمیڹ لرزید از
بوترابے ڪہ سرش روے تراب آمده بود
همہ با کاسہے شیر آمده بودند آڹ شب
غیر #عباس ڪہ با کاسـہ ے آب آمده بود
#یا_علی
#مولا_جانم
#اسد الله الغالب
بوترابے ڪہ سرش روے تراب آمده بود
همہ با کاسہے شیر آمده بودند آڹ شب
غیر #عباس ڪہ با کاسـہ ے آب آمده بود
#یا_علی
#مولا_جانم
#اسد الله الغالب
- ۴۹۷
- ۰۶ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط