من
من...
عشق را خواب دیده ام...
در خورشید باران مے بارید!
در ابر رنگین ڪمان مے جوشید!
در دریا مهتاب پیدا مے شد!
و درخت ها شڪوفه ے بوسه مے دادند!
من...
عاشقی را خواب دیده ام
ڪه چلچله ها دیگر نمے رفتند!
که نسیم،همساےه ام شده بود!
که خدا هر شب مرا پشت پنجره ے اتاقت میبُرد...
و تو از او هم زیباتر بودی!
من در خواب به جایِ تو قدم زدم
به جایِ تو مرا دوست داشتم
به جایِ تو رویِ تنِ پاییز
نوشتم دوستت دارم!
تا صبح این خواب را
تعبیر شده ببینم!
انگار من...
خوابِ یڪ
دوستت دارمِ پاییزے دیده بودم!
#حامد_نیازی
عشق را خواب دیده ام...
در خورشید باران مے بارید!
در ابر رنگین ڪمان مے جوشید!
در دریا مهتاب پیدا مے شد!
و درخت ها شڪوفه ے بوسه مے دادند!
من...
عاشقی را خواب دیده ام
ڪه چلچله ها دیگر نمے رفتند!
که نسیم،همساےه ام شده بود!
که خدا هر شب مرا پشت پنجره ے اتاقت میبُرد...
و تو از او هم زیباتر بودی!
من در خواب به جایِ تو قدم زدم
به جایِ تو مرا دوست داشتم
به جایِ تو رویِ تنِ پاییز
نوشتم دوستت دارم!
تا صبح این خواب را
تعبیر شده ببینم!
انگار من...
خوابِ یڪ
دوستت دارمِ پاییزے دیده بودم!
#حامد_نیازی
- ۲.۳k
- ۰۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط