دوری ات پشت مرا مثل کمان خم میکند

دوری ات، پشت مرا مثل کمان ، خم میکند
این جدایی ها ، چه ها با نسل آدم میکند

تازه فهمیدم که عشقت ، کیمیای زندگیست
برگ زرینی که خوشبختی فراهم میکند

ارتعاش تارهای دل ، خبر می آورد
از تمنایی که او را غرق ماتم میکند

خنده بین اشک ها و گریه بین خنده را
عشق ، با کار دل دیوانه ، توام میکند

سست تر هر لحظه میگردم ، نمیدانم چرا
در عوض ، جا پای خود را عشق ،محکم میکند

بی تو میلرزم به هر باد و نسیمی ، عشق من
آخر این پس لرزه ها ، ارگ مرا بم میکند
دیدگاه ها (۱)

با من بیا زیبای من! تا عشق مهمانت کنم..دردی اگر داری بگو باب...

من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من . . .من خودم ...

,,"ﺧﺪﺍی"ﻣﻦ ...◈◈ ﺑﺮﺍی ﺩﻟﻢ "ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ" ﺑﺨﻮﺍﻥ... "ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ" ﺑﺨﻮ...

خوش آمد گل، وزین خوشتر نباشدکه در دستت بجز ساغر نباشدزمان خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط