مرا به آغوشت بشان

مَرا به #آغوشت بڪشان
به باغ ممنوعه‌یِ آدم
به #نفس های شرجی زده
در حصارِ شاخ و برگِ بازوانت
و روح این #جسم سرڪِش را
عریان ڪن
به بهانه ها #ببوس
و مزه مزه ڪُن "
#شراب سیب لب های ِ
دختر #حوّا را
دیدگاه ها (۱)

محشر #توییهربار کهبا چشمانت قیامت میکنیمنبرای لمس بهشت آغوشت...

.مگر آدم چقدر وقت دارد كه بچسبد به دوست داشتن‌های نيمه‌كارهن...

تو را داشتن لذتی‌ستڪہ فقط من میدانم و شب و سڪوت و مستے و خوا...

آسمان چشمانت که مهتابی می شود؛شب آرام آرام، از راه می رسد!آر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط