دست هایت پل آرزوهای من

دست هایت پل آرزوهای من
آغوشت امن تـرین جای دنیـا
نوازش هایت مرهم کهنه زخـم هایم
چشم هایت ساحل آرامش دل طوفان زده ام
پلک نزن ؛ بگذار اسارتم رابه نظاره بنشینم
واما …
لب هایت گرمابخش بر دل ســردم
واااای اگر سهم من از زنـدگی تو باشـی
میان آتش مثال ابراهیم خواهـم رفت
دیدگاه ها (۱)

من، جایِ تمام کسانی که دلتنگ نمی‌شوند برایت !من، جایِ تمام ک...

عمری به هر کوی و گذرگشتم که پیدایت کنماکنون که پیدا کرده‌امب...

دلماسارتی میخواهداز جنس تو . . .مثل حبس شدن گوشه آغوشت !فرشت...

ز تمام بودنی هاتو همین از انِ من باش!که به غیر با تو بودندلم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط