پنجاه و سه سال ایستادن

پنجاه و سه سال ایستادن
چیز کمی نبود...
خاطراتی که
در تار و پود خیابانش به چشم میخورد!
ایستاد و ایستاد
تا جان کسانی را بگیرد
که در این دنیا انتخابشان کمک به مردم بود.
امروز هرگوشه ی این شهر تاریک است..
به یاد انهایی که رفتند و هیچگاه برنگشتند.
به احترام آخرین خداحافظی نگفته اش
پشت این سیم های تلفن؛
که هیچگاه گفته نشد
تا به محل حادثه برود
مردم را نجات بدهد اما خودش برنگشت..

قهرمان سرزمینم
قربانی انتخابش شد
که انتخابش تنها کمک به مردم بود.....
دیدگاه ها (۵)

عزادار قهرمانانی شدیم که جانشان را کف دستانشان گذاشتند برای ...

عصر های پنجشنبه بهانه است وقتی دست هایمان بهم نمیرسندبدنبال ...

#پلاسکو ‏برای سلامتی آتش نشانانی که زیر آوار مانده‌اند دعا ک...

آخه عزیزم گنده تر ازشماها نتونستن واسه#پرسپولیس جهنم بسازندش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط