بدون چون و بدون چرا نمیماندند
بدون چون و بدون چرا... نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
به التماس... به خواهش... به هر چه که میشد
خلاصه قافله میرفت جا نمیماندند
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
از اشتیاق حرم روی پا نمیماندند
فروختند النگوی نوعروسان را
قدیم معطل این چیزها نمیماندند
شب زیارتی اربعین، دهاتیها
به احترام تو در روستا نمیماندند
فقط دو مرتبه باید به کربلا بروی
بدین طریق بفهمی چرا نمیماندند
خدا نبود اگر این "حسین، حسین" نبود
و بندگان خدا باخدا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
به التماس... به خواهش... به هر چه که میشد
خلاصه قافله میرفت جا نمیماندند
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
از اشتیاق حرم روی پا نمیماندند
فروختند النگوی نوعروسان را
قدیم معطل این چیزها نمیماندند
شب زیارتی اربعین، دهاتیها
به احترام تو در روستا نمیماندند
فقط دو مرتبه باید به کربلا بروی
بدین طریق بفهمی چرا نمیماندند
خدا نبود اگر این "حسین، حسین" نبود
و بندگان خدا باخدا نمیماندند
- ۵۹۸
- ۰۳ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط