موج پر هیاهوی ساحل انگشتانم را نوازش میکرد وچنگال دستانت
موج پر هیاهوی ساحل انگشتانم را نوازش میکرد وچنگال دستانت زلف پریشانم را
باد خنکای را به صورتم تزریق میکرد
و نفس هایت گرما را به وجودم
کائنات در هیاهوی آرام کردنم بودند و
تو روحم را به مصاف جنون می کشاندی
از جان من چه طلب داشتی تو ....؟!
#میم_نوشت
#عاشقانه
باد خنکای را به صورتم تزریق میکرد
و نفس هایت گرما را به وجودم
کائنات در هیاهوی آرام کردنم بودند و
تو روحم را به مصاف جنون می کشاندی
از جان من چه طلب داشتی تو ....؟!
#میم_نوشت
#عاشقانه
۲.۹k
۳۰ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.