کاشآفتاب ''بودم!!!وگنجشکی که ،سروصدايش ایوان خانه را،بهم ميريخت!!آنوقت؛لبخندهای من بود،نوازش عطر گيسوانم ،"آشفتگی عشق"وبوسه ای،که هر صبجبا لمس گرمی آن !ازکنارخواب های دور،به نزديکی آغوشم''بازمی گشتی...