طعم آن بوسه و کندوی تو لذت دارد
طعم آن بوسه و کندوی تو لذت دارد
محو آن چشم چو آهوی تو لذت دارد
پلک بر هم بزنی جان مرا میگیری
جان دهم بر سر زانوی تو،لذت دارد
حرفهایت همه شیرین ودل انگیز و قشنگ
پرکشیدن به خدا سوی تو لذت دارد
می سپارم دل خود را به دعای تو عزیز
دیدن دست ثناگوی تو لذت دارد
شعر میگویم و هربار برایت غزلی
گفتن از عشق به پهلوی تو لذت دارد.
محو آن چشم چو آهوی تو لذت دارد
پلک بر هم بزنی جان مرا میگیری
جان دهم بر سر زانوی تو،لذت دارد
حرفهایت همه شیرین ودل انگیز و قشنگ
پرکشیدن به خدا سوی تو لذت دارد
می سپارم دل خود را به دعای تو عزیز
دیدن دست ثناگوی تو لذت دارد
شعر میگویم و هربار برایت غزلی
گفتن از عشق به پهلوی تو لذت دارد.
۸.۸k
۰۷ شهریور ۱۴۰۱