خواب بر چشم ترم نیست، به دادم برسید
خواب بر چشم ترم نیست، به دادم برسید
شوق فردا به سرم نیست، به دادم برسید
صحبت باده و پیمانه و میخانه کجا؟
یار دیگر به برم نیست،به دادم برسید
مرده ام، حال مرا تیغ فقط می داند
زهر بر من اثرم نیست، به دادم برسید
دوش چون مرغ سبکبال به پرواز و کنون
قدرت بال و پرم نیست، به دادم برسید
فکر صحرا به سرم تا که خود از خود برهم
خودم از خود خبرم نیست، به دادم برسید
دل به دریا زده ام در پی دلدار ولی
مقصدی در سفرم نیست، به دادم برسید
خبر از عطر تن و زلف پریشان شده ای
در نسیم سحرم نیست، به دادم برسید
من غلام قمرم غیر قمر، وای قمر!!
حال دیگر قمرم نیست به دادم برسید
جسم بی جان شده ام روی زمین است ولی
آشنایی خبرم نیست، به دادم برسید
#حسن_درویشی
شوق فردا به سرم نیست، به دادم برسید
صحبت باده و پیمانه و میخانه کجا؟
یار دیگر به برم نیست،به دادم برسید
مرده ام، حال مرا تیغ فقط می داند
زهر بر من اثرم نیست، به دادم برسید
دوش چون مرغ سبکبال به پرواز و کنون
قدرت بال و پرم نیست، به دادم برسید
فکر صحرا به سرم تا که خود از خود برهم
خودم از خود خبرم نیست، به دادم برسید
دل به دریا زده ام در پی دلدار ولی
مقصدی در سفرم نیست، به دادم برسید
خبر از عطر تن و زلف پریشان شده ای
در نسیم سحرم نیست، به دادم برسید
من غلام قمرم غیر قمر، وای قمر!!
حال دیگر قمرم نیست به دادم برسید
جسم بی جان شده ام روی زمین است ولی
آشنایی خبرم نیست، به دادم برسید
#حسن_درویشی
۲۴.۲k
۱۰ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.