❤️❤️❤️❤️🌸
❤️❤️❤️❤️🌸
آمدی جانم به قــــربانت چه پنهان آمدی
بی خبر مانند یک ناخوانده مهمان ، آمدی
آمدی آهسته صاحبخانه ی قلبـم شدی
تا بنا از نــو کنی ، این قلبِ ویران ، آمدی
با خودش می بُرد،آن سیلاب تنهائی،مرا
مثل یک ناجی میان موج و طـوفان آمدی
فرصتم کم میشد و هرلحظه، دردم بیشتر
خوب دانستی که محتاجم به درمان،آمدی
چشم هایت را بـرایم ارمغـان آورده ای
با نگاهی گرم وبا لب های خندان آمدی
🍃🌺❤️🌺M🍃
❤️❤️❤️❤️🌸
آمدی جانم به قــــربانت چه پنهان آمدی
بی خبر مانند یک ناخوانده مهمان ، آمدی
آمدی آهسته صاحبخانه ی قلبـم شدی
تا بنا از نــو کنی ، این قلبِ ویران ، آمدی
با خودش می بُرد،آن سیلاب تنهائی،مرا
مثل یک ناجی میان موج و طـوفان آمدی
فرصتم کم میشد و هرلحظه، دردم بیشتر
خوب دانستی که محتاجم به درمان،آمدی
چشم هایت را بـرایم ارمغـان آورده ای
با نگاهی گرم وبا لب های خندان آمدی
🍃🌺❤️🌺M🍃
۴۹۳
۰۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.