کاش به شعر معتقد بودی تا

کاش به شعر معتقد بودی تا
با لهجۀ شرجی چشمانم کنار می‌آمدی..

می‌دانم
شعرهای من
از اول نمک نداشتند که
دامن‌گیر کنند نگاه تویی را
که از من حذر کردی تا
به بی‌اعتباریِ عشق، اعتبار بخشی..

حالا چه فرقی می‌کند که
با دزد شعرهای من روی هم بریزی یا
عاشقانه‌های مرا
دزدانه به دیگری پیامک کنی..

من آنقدر
از مرحلۀ چشمِ تو پرت افتاده‌ام که
دیگر دستم به شعر بند نشود،
چه برسد به عشقی
که از من دریغ شد تا به دیگری هدیه شود..

می‌دانی..! حالا که
هیچ کجای عاشقی منصفانه نیست،
حق داری که
بر بستر شعرهای من
با دیگری عشقبازی کنی..
اما
کاش لااقل به شعر معتقد بودی..
💞 💞 💞

@d_f ✍ 💞
دیدگاه ها (۲)

همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ، همیشه میترسیدم رهایم کنی ...

تو به من خندیدیو نمی دانستیمن به چه دلهرهاز باغچه همسایهسیب ...

با تمام شهر یک جورم با تو جور دیگرمبا همه پر می گشایم با تو ...

آنک بی‌باده کند جان مرا مست کجاست و آنک بیرون کند از جان و د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط