باز یادت مثل هرشب میکشد سویت مرا
باز یادت مثل هرشب میکٍشد سویَت مرا
میکُشد آخر به غمزه چشم آهویَت مرا
هیچ میدانی چگونه تا کجا ها میبرد
بوی گندمزار بِکر و ناب گیسویَت مرا
درد دل دارم، طبیبان هم جوابم کرده اند
کاشکی تجویز میشد دیدن رویَت مرا
هر دری را میزنم من، در به در دنبال تو
عشق با خود میکشاند سر در کویَت مرا
موج موهای پریشانت جدا، عطرش جدا
میکِشد در بند جادوئیِ بازویَت مرا
مستم از پیراهن جاماندهات اینجا هنوز
بیخود ازخود میکند هرلحظهاش بویَت مرا
بهاره کیانی
#جـمیـݪ_رائـع_روعــہ_ابــداع #خاص #جذاب #زیبا
میکُشد آخر به غمزه چشم آهویَت مرا
هیچ میدانی چگونه تا کجا ها میبرد
بوی گندمزار بِکر و ناب گیسویَت مرا
درد دل دارم، طبیبان هم جوابم کرده اند
کاشکی تجویز میشد دیدن رویَت مرا
هر دری را میزنم من، در به در دنبال تو
عشق با خود میکشاند سر در کویَت مرا
موج موهای پریشانت جدا، عطرش جدا
میکِشد در بند جادوئیِ بازویَت مرا
مستم از پیراهن جاماندهات اینجا هنوز
بیخود ازخود میکند هرلحظهاش بویَت مرا
بهاره کیانی
#جـمیـݪ_رائـع_روعــہ_ابــداع #خاص #جذاب #زیبا
- ۲.۰k
- ۲۶ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط