غمگینم مانند جوانی که لحظه اعدام

غمگینم مانند جوانی که لحظه اعدام
به گریه مادرش می خندید
خاطرش آمد که مادرش در بچگی
گفته بود خنده ات آرامم می کند
دیدگاه ها (۴)

"دلتنگی"حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را...

روزها بی تو می گذرندو شب ها با تو نمی گذرندتمام درد من این ا...

خــستــہ امـ …از صبورے خــستـــہ ام …از فــَریــــادهایے که ...

کاش میدانستی هوایت که به سرم می زنددیگر در هیچ هوایی نمی توا...

به قَلبم می فشارمت ؛ تو رو که خودِ قَلبمی...♥️دلبرآرزو می کن...

صبحتکه تکه های آفتاب استکه به در و دیوار شهر نقاشی شدهنور اس...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط