چنان پر شد فضای سینه از دوست

چنان پر شد فضای سینه از دوست....
که یاد خویش گم از ضمیرم...
دیدگاه ها (۵)

تو ای چشمها محو زیبایت

چه ناله داری بخوان خدا را..

چشم تو را به سرمه کشیدن چه حاجت است...کوته کن این بهانه دنبا...

بر من ببخش، گاه چنان دوست دارمتکز یاد می‌برم که مرا برده‌ای ...

❤️‍🩹👋ناگهان در کوچه دیدم بی وفای خویش را باز گم کردم ز شادی...

‌آن‌ چنان سرگرمِ رویای تو هستم، بارها دیده‌‌ام خوابِ تو را ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط