خــواستم بد نشــوم بدتر شددم بہ دم مِھرِ دلش ڪمتر شدپشت ڪردم ڪہ دلش تنگ شودنشد و … دل زده و خــودسر شدگفتم او می خَــرد این نازِ مرا……رفت و دلدارِ ڪسی دیگر شد