نمدانم ز منع گره مقصد چست ناصح را

نمي‌دانم ز منع گريه مقصد چيست ناصح را
دل از من، ديده از من، اشک از من، آستين از من
دیدگاه ها (۱)

خواستم که با تو درد دل کنمگریه ام ولی امان نمی دهد..

نمیدانم‌ چه شد‌ در‌ من‌ که فقط‌ دیدیم‌ پریشانم‌..

چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمی‌دیدیجفاهای چنین از خوی او...

در این روز خجسته خوش روح شد احوالهکند دوستان شادی چو دشمنگری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط