عشق برگزیده
part: ۷
ویو جی آ
جی آ: بعد از اینکه همو بغل کردیم رفتیم تو رستوران.
هه جی: جی آ یه غذا سفارش بده
جی آ: اوکی
**یک دقیقه بعد**
گارسون: چی میل دارید؟
هه جی: یه سخاری و دکبوکی با دوتا نودل
گارسون: بله حتما
جی آ: خب چه خبر هه جی دلم خییلی برات تنگ شده بود، کاشک میشد دیگه نری آمریکا
هه جی: ارع دل منم خیلی برات تنگ شده بود،
دل منم میخواد نرم ولی خب چه کنم😔
*بیست مین بعد*
گارسون: بفرمائید
جی آ: مرسی
راوی: بعد اونا شروع کردن به حرف زدن و خوردن، وقتی خوردنشون تموم شد یکم دور زدن و بعد هه جی جی آ رو جلوی کوچه پیاده کرد.
ویو پیاده شدن
جی آ: خیلی خوشحال شدم سعی کن بازم بیای کره
هه جی: منم خیلی بهم خوش گذشت؛ باشه سعی عم رو میکنم؛ کار نداری؟ بای
جی آ: اوکی، نه کار ندارم، بایییی
هه جی: بایییی
ویو جی آ
جی آ: هوفف خیلی خسته شدم ولی از طرفی خیلی خوشحالم که هه جی رو دیدم.
رفتم تو اتاق کمی خستگی در کردم و دوبارع حاضر شدم تا برم سر کار
ویو سر کار
جی آ: خبب رسیدمم. عه واا یوجونگ کو؟
اقای لی*رئیس جی آ*: امروز به یوجونگ مرخصی دادم، وای چه لباسای خوشگلی*کم کم نزدیک شدن* رفتی سر قرار چه موی قشنگی.
جی آ: عاام مــ.....ـــرسی نه چ چه قراری
ببخشید اقای لی فک نمیکنید زیاد نزدیک شدین؟
اقای لی: نه
جی آ: چی دارین چیکار مبکنیننن دست نزنین به........(ادامه پارت بعدی)
هه هه هه هه خوماریه😂😂
پارت بعدی؟ لایک بکن اول
مرسیی❤️
♡♡
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.