فیک بی تی اس پارت ۹ فصل ۲
ته جون ویو:
تیری به پاش زدم که جیغ زد
×خب دردشو حس کردی؟؟؟
نمیخوای که به قلب کوچیکت بخوره چاگیا؟؟
+ولم...ولم...هققق...کن...برممم...هققق...من...من..دوست ندارمم...هققق
×ببین چاگیا یا منو انتخاب میکنی یاعم خدارو حالا هرکدومو خودت میخوای ۱۰ دقیقه ام بیشتر زمان نداری!
+هقققق...چراا میخوای به زور با تو باشمم...هققق ...من...منن...کوکیمو دوست دارمممم
کوک ویو:
رسیدم پشت دری که ا/ت اونجا بود
داشت میگفت من کوکیمو دوست دارم...
اگه اتفاقی براش می افتاد؟
اگه چیزی میشد؟؟
باید چیکار میکردم
نمیتونستم همینطوری بپرم تو...اگه اینکارو میکردم شلیک یمیکرد...ده دقیقه وقت بود...باید صبر میکردم تا موقعیت مناسب...
ا/ت ویو:
+هققق...میشه...هققق....لطفاا....ولم کنی برمم...هققق
×ا/ت بس کن چاگیا من تورو ولت نمیکنم خو؟؟
پیش من میمونی تا ده دقیقه دیگه که تصمیم بگیری
+(داشتم سعی میکردم طنابی که به دستم بسته بودو با میخ صندلی باز کنم...)
+ته جون بیا...هق...منطقی باشیمم...هقققق...وقتی دوست ندارمم...هققق...چطوری میخوای باهام زندگی کنییی...هقققققق
×برام مهم نیست میفهمییی؟؟؟؟
~ده دقیقه بعد~
×خب چاگیا انتخاب کردی؟؟
×من یا مرگ؟؟
+مرگ
×چییی؟؟
+مرگگگ...چیههه نمیتونییی بکشیمم هاا؟؟؟؟
×باشه حالا که اینطور میخوای
کوک ویو:
درو باز کردمو رفتم داخل
چشمای ا/ت چهار تا شد با سرش اشاره میکرد که برم بیرون
ته جون شلیک کرد ا/ت از ترس چشاشو بست
خودمو پرت کردم جلوی گلوله و در همون حین بهش تیر زدم..
ا/ت ویو :
تونستم دستامو باز کنم ولی هنوز چشام بسته بود
جالبه دردی رو حس نکردم...
جونگ کوک...
چشامو باز کردمو دیدم هم ته جون و هم جونگ کوک روی زمین افتادن و درو دیورا خونیه
چشام خیس شد اشکام سرازیر شد..
+کوکیی؟؟؟....کوککک؟؟؟....بانییی؟؟ اینا که خون تو نیست نه؟؟بانییی؟؟؟ تو خوبی دیگه نه؟؟تروخداا ترکم نکننن
_کیو...تم.....ببخشید....نمیخواستم اینطوری شه....ولی مثل اینکه...منو تو...برای هم نبودیم....توی جیبم...روی قلبم....یه..یه ...چیزیه...برش دار...
+(برداشتمش...یه حلقه ی خیلی قشنگ بود..گریه ام شدید تر شد)
_میخواستم...خیلی بهتر بهت بگم....ولی توی...اعتراف...خیلی مزخرفم...ول...ولی...با...با من...ازدواج ..میکنی...؟
+(گریه کردم خیلییی زیاد)ا..اره..کوک...ارههه...ازدواج میکنمم
_(برای اخرین بار لبخند خرگوشیشو زد و بوسیدم و بعد صدای آژیر پلیس و اورژانس...)
~یک هفته بعد~
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
تیری به پاش زدم که جیغ زد
×خب دردشو حس کردی؟؟؟
نمیخوای که به قلب کوچیکت بخوره چاگیا؟؟
+ولم...ولم...هققق...کن...برممم...هققق...من...من..دوست ندارمم...هققق
×ببین چاگیا یا منو انتخاب میکنی یاعم خدارو حالا هرکدومو خودت میخوای ۱۰ دقیقه ام بیشتر زمان نداری!
+هقققق...چراا میخوای به زور با تو باشمم...هققق ...من...منن...کوکیمو دوست دارمممم
کوک ویو:
رسیدم پشت دری که ا/ت اونجا بود
داشت میگفت من کوکیمو دوست دارم...
اگه اتفاقی براش می افتاد؟
اگه چیزی میشد؟؟
باید چیکار میکردم
نمیتونستم همینطوری بپرم تو...اگه اینکارو میکردم شلیک یمیکرد...ده دقیقه وقت بود...باید صبر میکردم تا موقعیت مناسب...
ا/ت ویو:
+هققق...میشه...هققق....لطفاا....ولم کنی برمم...هققق
×ا/ت بس کن چاگیا من تورو ولت نمیکنم خو؟؟
پیش من میمونی تا ده دقیقه دیگه که تصمیم بگیری
+(داشتم سعی میکردم طنابی که به دستم بسته بودو با میخ صندلی باز کنم...)
+ته جون بیا...هق...منطقی باشیمم...هقققق...وقتی دوست ندارمم...هققق...چطوری میخوای باهام زندگی کنییی...هقققققق
×برام مهم نیست میفهمییی؟؟؟؟
~ده دقیقه بعد~
×خب چاگیا انتخاب کردی؟؟
×من یا مرگ؟؟
+مرگ
×چییی؟؟
+مرگگگ...چیههه نمیتونییی بکشیمم هاا؟؟؟؟
×باشه حالا که اینطور میخوای
کوک ویو:
درو باز کردمو رفتم داخل
چشمای ا/ت چهار تا شد با سرش اشاره میکرد که برم بیرون
ته جون شلیک کرد ا/ت از ترس چشاشو بست
خودمو پرت کردم جلوی گلوله و در همون حین بهش تیر زدم..
ا/ت ویو :
تونستم دستامو باز کنم ولی هنوز چشام بسته بود
جالبه دردی رو حس نکردم...
جونگ کوک...
چشامو باز کردمو دیدم هم ته جون و هم جونگ کوک روی زمین افتادن و درو دیورا خونیه
چشام خیس شد اشکام سرازیر شد..
+کوکیی؟؟؟....کوککک؟؟؟....بانییی؟؟ اینا که خون تو نیست نه؟؟بانییی؟؟؟ تو خوبی دیگه نه؟؟تروخداا ترکم نکننن
_کیو...تم.....ببخشید....نمیخواستم اینطوری شه....ولی مثل اینکه...منو تو...برای هم نبودیم....توی جیبم...روی قلبم....یه..یه ...چیزیه...برش دار...
+(برداشتمش...یه حلقه ی خیلی قشنگ بود..گریه ام شدید تر شد)
_میخواستم...خیلی بهتر بهت بگم....ولی توی...اعتراف...خیلی مزخرفم...ول...ولی...با...با من...ازدواج ..میکنی...؟
+(گریه کردم خیلییی زیاد)ا..اره..کوک...ارههه...ازدواج میکنمم
_(برای اخرین بار لبخند خرگوشیشو زد و بوسیدم و بعد صدای آژیر پلیس و اورژانس...)
~یک هفته بعد~
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
۴.۳k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.