اندر رثای دلواپسان
اندر رثای دلواپسان
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
پاتوق خیل نماینده ی بیکار کجاست ؟
آن نماینده که میگفت غلط کرده ظریف
تو بگو جای چنین مردک بیمار کجاست ؟
مرد صد شغله حداد که قبلا هم نیز
کس ندانست کجا هست سر کار، کجاست ؟
آن رسائی که بجز نعره بی پروائی
نیست در حافظه ها خاطره انگار ، کجاست ؟
آن نماینده ی هم کوچک و کوچک زاده
که علی را بشد او موجب آزار کجاست ؟
آلیا گفت : زنان را چه به افعال برون
جایش الحق ، بجز از مطبخ و انبار کجاست ؟
نادران را چه به سر آمد و زاکانی کو
زارعی ، گریه به برجام کن زار کجاست ؟
گفت : مدفون بتن میکنم این دانشمند !
مدفن خویش ببین ، عاقبت کار کجاست ؟
ای دل اندیشه کن از بازی ایام ، مدام
گوشه ی امن در این دار پر اطوار کجاست ؟
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
پاتوق خیل نماینده ی بیکار کجاست ؟
آن نماینده که میگفت غلط کرده ظریف
تو بگو جای چنین مردک بیمار کجاست ؟
مرد صد شغله حداد که قبلا هم نیز
کس ندانست کجا هست سر کار، کجاست ؟
آن رسائی که بجز نعره بی پروائی
نیست در حافظه ها خاطره انگار ، کجاست ؟
آن نماینده ی هم کوچک و کوچک زاده
که علی را بشد او موجب آزار کجاست ؟
آلیا گفت : زنان را چه به افعال برون
جایش الحق ، بجز از مطبخ و انبار کجاست ؟
نادران را چه به سر آمد و زاکانی کو
زارعی ، گریه به برجام کن زار کجاست ؟
گفت : مدفون بتن میکنم این دانشمند !
مدفن خویش ببین ، عاقبت کار کجاست ؟
ای دل اندیشه کن از بازی ایام ، مدام
گوشه ی امن در این دار پر اطوار کجاست ؟
۳۵۲
۱۴ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.