پارتتت اخرررر اوردمم ببخشید دیر شد درسای بیسحاب منو پاره

پارتتت اخرررر اوردمم ببخشید دیر شد درسای بیسحاب منو پاره کردن اوففف👉💔😭🤣
ناظم: که اینطور باز دارین هندی بازی در میارین ولی من که از خدامه خب زود باشین دراز بکشین جای ۵ ضربه ۱۰ ضربه میخورین
جی چا: اما اخه آقا سرهم میشه ۱۵ ضربه زیاده اونا نمی تونن تحمل کنن لطفلا رحم کنین( با گریه)
ناظم: ساکت شو دختره چشم سفید پیش خودت چی فک کردی که با من اینجوری حرف میزنی تو کارم دخالت میکنی نکنه میخای توهم ۱۵ ضربه بزنم ها برو از خجالت آب شو که جای شما ضربه میخورن

نویسنده: جی چا ترسید و چیزی نگفت خودشو کنار کشید و گریه می کرد
ناظم ۱۰ ضربه دیگه به پسرا زد که گوشیش زنگ خورد یکی از معلما بود گزارش داد که یکی از بچه ها داره سگار میکشه ناظم بدون توجه به اونا سریع به سمت کلاس رفت

لیری: هی هی شوگا حالت خوبهه!

شوگا: چی شد نگرانم شدی؟

لیری : معلومه که آره نگرانت شدم

شوگا ؛ چرا؟

لیری: چون چ چسبیده به را

نویسنده : لیری شوگا رو بغل کرد لپ شوگارو بوس کرد ( به شوگا علاقه مند شده بود عشق در نگاه اول) که همون لحظه پدر لیری و پدر جی چا از راه رسیدن اونارو دیدن پدر لیری سمت شوگا رفت شوگا رو انقدر زد که شوگا از حال رفت لیری وقتی شوگا رو تو اون وضعیت دید بیهوش شد جیهوپ دست جی چا گرفت تا فرار کنن ولی پدر جی چا فهمید جیهوپ گرفت هلش داد سر جیهوپ به لبه تیزی برخورد کرد جونشو درجا از دست یکی از معلم ها با شنیدن صدای اونا به محل جرم رفت وقتی اون صحنه دید جیغ کشید به پلیس زنگ زد وقتی آمبولانس پلیس رسیدن شوگا هم جونشو از دست داده بود پدر لیری و جی چا حبس ابد گرفتن لیری خودکشی کرد جی چا دچار بیماری خاصی بخاطر افسردگی شدیدش شد و اون هم جونشو از دست داد

پایان

ببخشید میدونم خرابش کردم رمان های بعدی جبران میکنم💔🫀❤️☪️
دیدگاه ها (۱۸)

ببخشید یه مدت زیاد فعالیت نداشتم پیجم مسدود بود اما باز برگش...

حققققق

پارت ۴ موضوع : نفرین عشق سیاه لیری: وقتی چسبوندم به دیوار خی...

پارت ۳ موضوع : نفرین عشق سیاه جی چا: بعد تموم شدن صدای جیغم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط