بریدهکتابامشب

#بریده_کتاب_امشب...




عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمیزاد حق عاشق شدن، عاشق بودن بدهد؟ گاه عشق گم است، اما هست، هست، چون نیست.
عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟
نه،عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست، که نیست! پیدا نیست و حس می شود. می شوراند. منقلب می کند. به رقص و شلنگ اندازی وا می دارد. می گریاند. می چزاند. می کوباند و می دواند. دیوانه به صحرا!

گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو می جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده. شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی....!

جای خالی سلوچ | محمود دولت آبادی
دیدگاه ها (۵)

#تست_روانشناسی_ناهشیار…فرض کنید دزدی به خانه ی شما می آید و ...

به خدا گفتم! چرا مرا از خاک آفریدی؟ چرا از آتش نیستم !؟تا هر...

دیالوگ_فیلم_امشب...️امیر: وقتی باهمیم نمی فهمیم، وقتی از هم ...

بهار...از نامه‌های عاشقانه‌ی من و تو شکل می‌گیرد...«دوستت دا...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط