دوستت دارم عزیزم بی امان میبوسمت

دوستت دارم عزیزم بی امان میبوسمت
بی مکانم که تو را در هر مکان میبوسمت
پارک ملت یا که جمشیدیه، لای بوته ها
یا نشد در مستراح رستوران میبوسمت
در آسانسور چون فضا خوب و زمانش اندک است
میزنم هی دکمه ها را توأمان میبوسمت
گر خدا قسمت کند با هم زیارت میرویم
توی تاکسی تا خوده قم،جمکران میبوسمت
میشود فاش کسی آنچه میان من و توست
موقعی که با فشار و پرتوان میبوسمت
درد بعد ماچ خالی را چه میدانی که چیست
مَردمو با این شرایط همچنان میبوسمت
با خیال بودنت هم میروم حمام و بعد
چشم خود میبندمو صابون زنان میبوسمت
شک ندارم با همین منوال اگر ما سر کنیم
عاقبت با عینک ته استکان میبوسمت



#فی خالِدون . .
دیدگاه ها (۱۹)

فرض کن شک مثل آتش در تنت افتاده باشدآتشی که با غرض در خرمنت ...

روسری را پس بزن تا شورش ِ بادت شوم شهر را درهم بریزم شور ِ ف...

غرق یک خاطره باشی و به آخر بِرِسیبه غم انگیزترین صفحه ی دفتر...

از من مپرس تو را چقدر دوست دارم..اگر بگویم به اندازه دنیا،نی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط