از جاده ی احساس تو از درد نوشتم

از جاده ی احساس تو ، از درد نوشتم
از یک دل غمگین، دل یک مرد نوشتم

ازقصه ی شبهای بلندی که تو بودی
تا خاطره هایی که شدند زرد نوشتم

از چک چک هر قطره ز دلتنگی قلبم
ز اوارگی این دل شبگرد نوشتم

از کوشش بی حاصل این قلب شکسته
تا فاصله هایی که غم آورد نوشتم

از سوز نفس گیر رخ سرد حضورت
از یک شب طوفانی نامرد نوشتم

از درد فراق و غم دلتنگی شبها
تا ضجه که تاثیر نمی کرد نوشتم

افسوس نشد باشی و همدرد بمانی
شاعر شدم و از دل پر درد نوشتم
دیدگاه ها (۲۵)

شهنوازی کن نگارا، ساز میخواهم چکار؟من که ایمان داشتم اعجاز م...

سراغ من را از چشم هایت بگیرهمه چیز زیر سر آنهاستبپرس چه دیدن...

کاش بفهمی وقتی همه غرورمو میذارم زیر پامو میام بهت پی ام مید...

💞 نیستیُروزگارمهمرنگ شب شده است ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط