در پریشانی حال خوداز تو مینویسمجز تو چیز دیگری ندارم ذهنمدسته خودم که نیست..از روزی که چشم به راهمنتظر امدنت بودمباید دمی به امروز فکر میکردمامروز که از شوق تو سرشاراز وجودت تهی ام..