دلم گرم است

دلم گرم است
دلم در آتش سردی پر از اندوه می‌ سوزد
سرم درگیر افکار ست طوفانی
هوا در بارش باران
ترانه سازِ یک فردے ست زندانی.
تو را چون سایه می بینم
زمین در گردش آن سایه می‌ گردد
و من گیجم
و می چرخم
به دور تو ، که گویی
قبله ای تاریک درون عشق می مانی.
تویی از من تهی ، در شب
تویی در من فراوان شعر.
کنارم می‌نشینم ، باز می‌ خوانم
و باران با تو می‌ بارد
به زیر چشم عاشق پیشه ای متروک.
به زیر لب چه می‌ خواند
لبم با من هم آوا نیست
دل از فریاد خاموش است
و من ای آه سردِ سینه ای تاریک
به زیر سایه ات گویی
فراموشم ، فراموشم
در این ساعات کندِ دائما ساکن
در این آهنگ بی وزنِ تماماً بغض
تو را ای سایه ی تاریک و روشن تر
درون چشم
تو را ای از تمام عشق ، زیباتر
تو را ای رفتنت امروز
درون خاطرات مانده ی هر روز
تو را من دوست می دارم...
دیدگاه ها (۰)

قدیمیا یه چیزی میدونستن که میگفتناگه کسی خائن باشه و بخواد خ...

واقعیت مردم ایران!🔸مردم خوزستان‌اند که تمام زندگی‌شان را وقف...

‍ #خرده_مسائل_زن_و_شوهری از برچسب زدن‌های کلی به پرهیزیدکلما...

♥️ السَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِه...

تقدیم به فرشته بهشتیم جانانم:🫀🌹عشق یعنی با تو خواندن از جنون...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

عشق یعنی با تو خواندن از جنون عشق یعنی سوختنها از درون عشق ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط