تلنگر

#تلنگر 📚

گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود، بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد تا او را نجات دهد و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد.
لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد.
گرگ به او گفت همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی برات کافی است.

✍ 🏻 #کارلوس_فوئنتس

وقتی به فرد نالایقی خدمت می کنی تنها انتظارت این باشد که گزندی از او نبینی
گاهی اشتباهمان در زندگی این است که به برخی آدم ها جایگاهی می بخشیم که هرگز لیاقت آن را ندارند!
دیدگاه ها (۱)

تقدیم به خودم که انقده پست میگذارم

گفتم: در دلم امید نیست ؟گفت: هرگز از رحمتم نا امید نباش (زمر...

#تلنگرﺩﻧﯿﺎﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ!!!ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ،ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮ...

برای متاهل ها هست گوشاتو بگیر باتو ام ______________________...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط