جاوید نام عبدلله رستمی قهرمان کُردستان میداند دامی برایش
جاوید نام #عبدلله_رستمی #قهرمان #کُردستان میداند دامی برایش پهن کرده اند در آن لحظه به یاد مادرش در روستای چشمیدر مریوان که خودش نیز در آنجا بدنیا آمده می افتد..
کودک 6 ساله به همراه نارنجک بی ضامن که اعضای تجزیه طلب کومله در مشتش گذلشته بودند و بهش گفته بودند اینو ببر بده به دست اون فردی که پارچه قرمز بر سرش کرده است، به سویش می آمد..
پدر بچه اشک می ریخت، دوستان عبدلله گفتند نرو سمت کودک نارنجک منفجر می شود، ولی قهرمان کُردستان نمی توانست هیچکاری نکند، به یارانش گفت نارنجک را از دست کودک می گیرم و فورا پرت می کنم زیرا این کودک نمی تواند به تنهایی از شر نارنجک خلاص شود..
اعضای حزب دهشت افکنی کومله در این طرف میدان سنندج ایستاده بودند و در آن طرف میدان اعضای پیشمرگه ایران پرست، سکوت همه جا را فرا گرفته بود و کودک به سمت عبدلله رستمی آمد و گفت، عمو اینو بهم دادن گفتند برای شما بیاورم
عبدلله در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود گفت، "میدانم عمو جان، آرام بدون اینکه دستت از ضامن برداشته شود اونو (نارنجک) بزار در دست من"
صدای انفجار..!
بدن کودک و عبدلله رستمی به چند تیکه تقسیم شدند و خونشان بر سنگ فرش میدان ریخته شد
صدای سوت و کف حزب کومله و صدای گریه و شیون پیرمرد و پیشمرگه های ایران پرست و تبادل آتش از هر دو سو...
روانش شاد و یادش گرامی🌷 😢
#رضا_پهلوی #نوری_اعلا #احمد_رافت #نوریزاده #سعید_بشیرتاش #مصطفی_هجری #کومله #دمکرات_کردستان #پژاک #شریعتمداری #بنی_طرف #حسن_اعتمادی
#پاینده_ایران_بزرگ
#ایران_بزرگ_آرمان_بزرگ_می_خواهد
کودک 6 ساله به همراه نارنجک بی ضامن که اعضای تجزیه طلب کومله در مشتش گذلشته بودند و بهش گفته بودند اینو ببر بده به دست اون فردی که پارچه قرمز بر سرش کرده است، به سویش می آمد..
پدر بچه اشک می ریخت، دوستان عبدلله گفتند نرو سمت کودک نارنجک منفجر می شود، ولی قهرمان کُردستان نمی توانست هیچکاری نکند، به یارانش گفت نارنجک را از دست کودک می گیرم و فورا پرت می کنم زیرا این کودک نمی تواند به تنهایی از شر نارنجک خلاص شود..
اعضای حزب دهشت افکنی کومله در این طرف میدان سنندج ایستاده بودند و در آن طرف میدان اعضای پیشمرگه ایران پرست، سکوت همه جا را فرا گرفته بود و کودک به سمت عبدلله رستمی آمد و گفت، عمو اینو بهم دادن گفتند برای شما بیاورم
عبدلله در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود گفت، "میدانم عمو جان، آرام بدون اینکه دستت از ضامن برداشته شود اونو (نارنجک) بزار در دست من"
صدای انفجار..!
بدن کودک و عبدلله رستمی به چند تیکه تقسیم شدند و خونشان بر سنگ فرش میدان ریخته شد
صدای سوت و کف حزب کومله و صدای گریه و شیون پیرمرد و پیشمرگه های ایران پرست و تبادل آتش از هر دو سو...
روانش شاد و یادش گرامی🌷 😢
#رضا_پهلوی #نوری_اعلا #احمد_رافت #نوریزاده #سعید_بشیرتاش #مصطفی_هجری #کومله #دمکرات_کردستان #پژاک #شریعتمداری #بنی_طرف #حسن_اعتمادی
#پاینده_ایران_بزرگ
#ایران_بزرگ_آرمان_بزرگ_می_خواهد
۲.۶k
۰۵ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.