قلبت آشیان شاپرکان

قلبت آشیانِ شاپرکان
که می سوزد شمعِ وجودت از مهر
و بی خستگی بی ذره ای تردید
بی انتها عاشقانه عاشقی ،
معشوقی بسانِ تو
هرگز کسی نخواهد داشت
که لبانش ترنم شعر
چشمانش باران چکامه
و تن پوشش همه از خوبی ها
با تو فنا ناپذیر ام من
مهتابِ پر فروغِ غزل هایم...

#عارف_اخوان
دیدگاه ها (۱)

چون نگهبانیکه در کف مشعلی دارد می‌خرامد شب !میان شهر خواب آل...

اگر قلبِ منچشمان تو را نمی پرستیداکنون سبز را چه کسی می فهمی...

هیچی سخت تر از این نیست که منطقی فکر کنی وقتی احساساتت دارن ...

آدم نجیب و حساس، روراست درد‌دل می‌کند، اما آدم زرنگ گوش می‌د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط