یه روز داخل مترو صندلیم رو به یک پیرمرد نورانی دادم
یه روز داخل مترو صندلیم رو به یک پیرمرد نورانی دادم
در حقم دعا کرد و گفت
جوان دعا میکنم پیر شی اما هیچ وقت نوبتی نشی
سوال کردم حاجی نوبتی دیگه چیه؟
گفت فردا که از کار افتاده شدی و قدرت انجام کارهای عادی روزانت رو نداشتی
بین بچه هات به خاطر نگهداریت دعوا نشه که امروز نوبت من نیست و نوبت تو هست
از خداوند درخواست دارم که به تمامی ما انسانها عمر با عزت عطا کند و هیچ کدوم ما هیچ وقت نوبتی و محتاج نشیم!الهی امین
در حقم دعا کرد و گفت
جوان دعا میکنم پیر شی اما هیچ وقت نوبتی نشی
سوال کردم حاجی نوبتی دیگه چیه؟
گفت فردا که از کار افتاده شدی و قدرت انجام کارهای عادی روزانت رو نداشتی
بین بچه هات به خاطر نگهداریت دعوا نشه که امروز نوبت من نیست و نوبت تو هست
از خداوند درخواست دارم که به تمامی ما انسانها عمر با عزت عطا کند و هیچ کدوم ما هیچ وقت نوبتی و محتاج نشیم!الهی امین
- ۲.۳k
- ۰۵ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط