ماه رمضان برنگرفتم ز لبت بوس

ماه رمضان برنگرفتم ز لبت بوس
کز روزه دلی داشتم آشفته و درهم

بس بوسه‌که درکنج لبت جمع شدستند
چون شهد که گردد به یکی‌ گوشه فراهم

زان لب نکنی باز که از فرط حلاوت
چون تنگ شکر هر دو لبت دوخته برهم

تا بر لب لعل تو ز من وام نماند
برخیز و بده بوسهٔ یک‌ماهه به یکدم
دیدگاه ها (۱)

دختری از پسری پرسید؟من زیبام.؛پسر گفت,نه.دختر گفت اگه بمیرم ...

مرد واقعۍ اونیه که..کارۍ کنههمه به خانومشحسودۍ کنن!نه اینکهخ...

از تو چه پنهان ،گاهی آنقدر خواستنی می شویکه شروع می کنمبه شم...

با تـوخوشبخــــــــــت ترینآدم ایــن قافلہ‌ام ...ڪم نشودور ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط