از کوچه ی زیبای تو امروز گذشتم
از کوچه ی زیبای تو امروز گذشتم
دیدم که همان عاشق معشوقه پرستم
یک لحظه به یاد تو در آن کوچه نشستم
دیدم که ز سر تا به قدم شوق و امیدم
هر چند گل از خرمن عشق تو نچیدم
آن شور جوانی نرود لحظهای از یاد
ای راحت جان و دل من خانهات آباد
با یاد رخت این دل افسرده شود شاد
هرگز نشود مهر تو ای شوخ فراموش
کی آتش عشق تو شود یکسره خاموش
هر جا که نشستم سخن از عشق تو گفتم
با اشک جگر سوز، دل سخت تو سفتم
خاک ره این کوچه به خار مژه رفتم
دل میتپد از شوق که امروز کجایی
شاید که دگر باره از این کوچه بیایی
دیدم که همان عاشق معشوقه پرستم
یک لحظه به یاد تو در آن کوچه نشستم
دیدم که ز سر تا به قدم شوق و امیدم
هر چند گل از خرمن عشق تو نچیدم
آن شور جوانی نرود لحظهای از یاد
ای راحت جان و دل من خانهات آباد
با یاد رخت این دل افسرده شود شاد
هرگز نشود مهر تو ای شوخ فراموش
کی آتش عشق تو شود یکسره خاموش
هر جا که نشستم سخن از عشق تو گفتم
با اشک جگر سوز، دل سخت تو سفتم
خاک ره این کوچه به خار مژه رفتم
دل میتپد از شوق که امروز کجایی
شاید که دگر باره از این کوچه بیایی
۴.۸k
۱۰ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.