تو که باشی غزل ها را مهیا میکنم هرشب
تو که باشی غزل ها را مهیا میکنم هرشب
برایت قافیه در شعــر ها جا میکنم هرشب
کمی با موج هایم در غزل هایم فرو رفتـــم
برای ساحل چشمت ، چه غوغا میکنم هرشب
برای صخره،ماندن در کنار آب راحت نیسـت
من این وابستگی را با تو دریا میکنم هرشب
میان«ماندن»و«بودن»،تفاوت هاست،میدانی
برای بودنــت ، شب را چه تنها میکنم هــر شب
تو در اعماق این جان و درودن هر نفس هستی
درون شیشه ی باران،تو را ها میکنم هر شب!
ببین!یک شعر را با یاد تو در دفترم گفتم
من این دیوان تنها را،چه زیبا میکنم هر شب
برایت قافیه در شعــر ها جا میکنم هرشب
کمی با موج هایم در غزل هایم فرو رفتـــم
برای ساحل چشمت ، چه غوغا میکنم هرشب
برای صخره،ماندن در کنار آب راحت نیسـت
من این وابستگی را با تو دریا میکنم هرشب
میان«ماندن»و«بودن»،تفاوت هاست،میدانی
برای بودنــت ، شب را چه تنها میکنم هــر شب
تو در اعماق این جان و درودن هر نفس هستی
درون شیشه ی باران،تو را ها میکنم هر شب!
ببین!یک شعر را با یاد تو در دفترم گفتم
من این دیوان تنها را،چه زیبا میکنم هر شب
۲.۴k
۲۱ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.