مافیا قدرتمند من پارت

مافیا قدرتمند من پارت «8»



نامه:
سلام ا/تم دلم لک زده برای دیدن دخترم عزیزمن مادرتم میدونم الان شاید به خاطر گذشته این نامه رو نخونی اما التماست میکنم که به خون چون میخام حقایقی رو برات فاش کنم درمورد گذشته تلخ خودم و پدرم و پدرتو یادت میاد ون اخرین شبی رو که دبا پدرت دعوا کردیم و پدرت منو به بیمارستان برد وقتی ما برگشتیم خونه تو خواب بودی من ومدم اتاق تو چند تا عکس از پشت تابلو کنارتخت گذاشتم چون میدونستم هیچ وقت به ون تابلو هیچ کس دست نمیزنه من پشت ون تابلو ونا رو قایم کردم تا موقعی که باید یه جوری بهت بگم که دلیل جداییم از پدرت چی بود من نمیدونم ون چی درمورد من بهت گفته اما بدون هيچ کدام درست نیست ون شب من پدرم و سیان رو تعغییب کردم و دیدم که پدرمو به سمت رود خانه ای که وسط جنگله برد ونا از ماشین پیاده شدن و یه تایم کوتاه باهم بحث کردن بعد باهم درگیر شدن پدرم سیان رو انداخت زمین و خاست که به سمت ماشین بر گرده اما سیان یه چیزی که دقیقا نمیدونم اما اما فکر کنم سنگ بود رو برداشت و چند بار محکم به سره پدرم کوبید و در اخر بدن بیجون پدرم رو داخل رود خانه انداخت.
و وقتی اومد خونه ما سره همین موضوع با هم دعوا کردیم و کار به بیمارستان کشید من داخل بیمارستان هم از سیان خاستم که بهم بگه چرا ون کار رو کرده اما ون هیچ جوره زیر بار نمیرفت فقط یادمه به خاطره اسرار زیاد اول بهم گفت که ونا مجبورم کردن ولی نگفت کیا و وقتی ازش پرسیدم کی مجبورت کرده هیچ جوابی نداد و گفت به خاطره دفاع از خودم بود من میدونستم داره بهم دروغ میگه و از طرفی نمیخاستم با قاتل پدرم زندگی کنم برای همین خاستم طلاق بگیرم و تو رو هم ببرم اما سیان گفت اگه تو رو بخوام طلاق نمیده وباید تا اخره امرم داخل همونخونه باشمو بیرون نیام و اگه طلاقم بده به این شرطه که این اتفاق رو به هیچ کس نگم و به تو نزدیک نشم من خيلی با خودم کلنجار رفتم و آخر تصمیم گرفتم که از پدرت جدا شم الان حق داری ازم متنفر باشی ولی من باید اینا رو بهت میفهموندم
که چرا از پدرت جدا شدم و اینکه بدونی این هم مدت کنار چه کسی زندگی میکردی کنار کسی که تمام اموال پدر منو بالا کشید و کشتتش و در اخر دخترم یه درخاست برات دارم که هم میتونی قبول کنی هم نه من بعد از جدا شدن از پدرت به ایتالیا ومدم اگه میخای به ونجا بیا و پیش هم زندگی کنیم امید وارم بتونم بعد این همه سال ببینمت دخترم
از طرف مین لونا
دیدگاه ها (۳)

مافیا قدرتمند من پارت «9»ویو ا /ت. این امکان نداره پدر من ا...

دنیای ما کو؟دل تنهای ما کو؟رویای ما کو؟🥺🥺😢😢😢🙃💔

🥹❤️❤️❤️

تو خود قلبمی 🥹🥹❤️

پارت 43 خدمتکار : شاه دخت لطفا بیاین بهتون اتاقتون رو نشون ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط