با آن همه دلداده

با آن همه دلداده
دلش بسته ی ما شد

اِی مَن بِه فَدایِ دِلِ دِیوانِه پَسَندَش...

🍂 🍁
دیدگاه ها (۱)

بارها پیش روی آینه ،زل زدی توی چشمهای خودت با خودت فکر کرده ...

من این حروف نوشتم چنان‌که غیر ندانستتو هم ز روی ...

دارایی من جمع شده روے لبانتڪم داشتن خنده ے تو عین نداریست......

از سر عادت است صبح‌ها نامَت را صدا می‌کنممی‌گویم چای ریخته‌ا...

چه شده ای دل دیوانه هوایشکردیبا دوچشمان پر از اشک صدایش کردی...

چه جفا چه وفا کنیبه مراد دل رسی ای صنمبه رهی صبحت خسته ای ز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط