بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت سوم :
و هم چنین در نامه به فرزندشان که حتماً بخوانید، نوشتهاند: اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ - با آنچه در گذشته واقع شده، نسبت به آنچه واقع نشده استدلال کن؛ زيرا امور جهان شبيه به يکديگرند.(نهج البلاغه،نامه 31)
این بیان نورانی، حاکی از آن است که گذشته،حال و آینده، چنان به هم پیوسته و شبیهاند که میتوان و باید از گذشته برای تقریر تاریخ حال و آینده درس گرفت؛ و البته به صورت استدلالی، نه شعاری!
ایشان در بخش دیگری از همین نامه نوشتهاند:
أَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِم -
فرزندم! من هر چند عمر پیشینیان را یک جا نداشتهام، ولى در اعمال آنها نظر افکندم، در اخبارشان اندیشه نمودم، و در آثارشان به سیر و سیاحت پرداختم، آن چنان که گویى همچون یکى از آنها شدم، بلکه گویى من به خاطر آنچه از تجربیات تاریخ آنان دریافتهام با اولین و آخرین آنها عمر کردهام.(نهج البلاغه،نامه31)
بنابراین، اهمیت علم به تاریخ، به حدّی است که کلام وحی به تبیین آن پرداخته و امیرالمؤمنین علیه السلام در وصایای خود به فرزندنشان، بر آن تأکید و توصیه مینمایند.
پس، تاریخ، چه دربارۀ حوادث ده سال پیش باشد و چه دربارۀ حوادث چند هزار سال پیش تاریخ باستان، چه مربوط با ایران باشد و یا سایر کشورها، ملتها، اقوام و حکومتها، سراسر علم، حکمت، درس، عبرت و استدلال میباشد و کسی که تاریخ نخواند و نداند، به صورت گسسته، منفرد، نادان و غافل، در لحظه زندگی میکند و راه به جایی نمیبرد.(پایان)
پاسخ قسمت سوم :
و هم چنین در نامه به فرزندشان که حتماً بخوانید، نوشتهاند: اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ - با آنچه در گذشته واقع شده، نسبت به آنچه واقع نشده استدلال کن؛ زيرا امور جهان شبيه به يکديگرند.(نهج البلاغه،نامه 31)
این بیان نورانی، حاکی از آن است که گذشته،حال و آینده، چنان به هم پیوسته و شبیهاند که میتوان و باید از گذشته برای تقریر تاریخ حال و آینده درس گرفت؛ و البته به صورت استدلالی، نه شعاری!
ایشان در بخش دیگری از همین نامه نوشتهاند:
أَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِم -
فرزندم! من هر چند عمر پیشینیان را یک جا نداشتهام، ولى در اعمال آنها نظر افکندم، در اخبارشان اندیشه نمودم، و در آثارشان به سیر و سیاحت پرداختم، آن چنان که گویى همچون یکى از آنها شدم، بلکه گویى من به خاطر آنچه از تجربیات تاریخ آنان دریافتهام با اولین و آخرین آنها عمر کردهام.(نهج البلاغه،نامه31)
بنابراین، اهمیت علم به تاریخ، به حدّی است که کلام وحی به تبیین آن پرداخته و امیرالمؤمنین علیه السلام در وصایای خود به فرزندنشان، بر آن تأکید و توصیه مینمایند.
پس، تاریخ، چه دربارۀ حوادث ده سال پیش باشد و چه دربارۀ حوادث چند هزار سال پیش تاریخ باستان، چه مربوط با ایران باشد و یا سایر کشورها، ملتها، اقوام و حکومتها، سراسر علم، حکمت، درس، عبرت و استدلال میباشد و کسی که تاریخ نخواند و نداند، به صورت گسسته، منفرد، نادان و غافل، در لحظه زندگی میکند و راه به جایی نمیبرد.(پایان)
۴۴۵
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.