قرار بود فراموشت کنم

قرار بود فراموشت کنم...
اما تو...
تو....
تو...
دست از سرم بر نمی داری!
دیدگاه ها (۱)

تو نیستی و زندگی انگار تعطیل است...

گمان می کنم هر آدمی باید پشت پنجره اتاقش،یک گلدان گل شمعدانی...

زندګی هر انسانې، قصه‌ای است، که با دستان خداوند نوشته شده اس...

حتی خیال بی تو شدن می کشد مرا.

ونزدی بهم یاد داد همیشه باید بی تفاوت باشی تا بین تو و دیگرا...

خاستم فراموشت کنم...

خواستم فراموشت کنم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط