می خواهمت همیشه و امانمی شود

می خواهمت همیشه و امّا..نمی شود
بسیار می زنم در و در وا نمی شود

ای کاش تیغ تیز غمت خیر می گذشت
حالا نهال خم شده سرپا نمی شود

صدها گره زدی به گلویم که نوش من
خود کرده زخمی ام که مداوا نمی شود

بی هیچ گفتگو دل پر خون سکوت کن
از قطره قطره های تو دریا نمی شود

از گفتنم که چشم براه توام چه سود
این قیل و قال کوچه تماشا نمی شود

رفتی بگویمت به مدارا نرو بمان..!
با بغض خون گرفته مدارا نمی شود..
دیدگاه ها (۲)

نیمه گمگشته ات را دیر پیدا میکنیسر بجنبانی خودت را پیر پیدا ...

آن چه پیش آید فقط تقدیر نیستگاه راهی بابت تغییر نیست گاه بای...

ناامیــــــــد و ُ خسـتــه َ مچو بـــادی که همیشـــهبه پنجــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط