عشقی تا ابد پارت ۵💖
عشقی تا ابد پارت ۵💖
دیدم که هیچ کس خونه نیست و سوت و کوره رفتم غذا خوردم و رفتم حموم بعد که اومدم بیرون بابام زنگ زد گفت:(کدوم گوری رفتی یه هفتس خبری ازت نیست ؟)
منم از ترس گفتم:(که رفتم خونه دوست صمیمم بابا جون.)
اونم گفت که چون رفتی اونجا دیگه پاتک تو این خونه نمیزاری
–چشم (علامت ا/ت –)
–نمیام خونه دیگه از دست پدرم راحت شدم که مزاحمم نمیشه
+اومدم ا/ت (علامت جونگ کوک +)
–سلام
ادامه دارد.......
دیدم که هیچ کس خونه نیست و سوت و کوره رفتم غذا خوردم و رفتم حموم بعد که اومدم بیرون بابام زنگ زد گفت:(کدوم گوری رفتی یه هفتس خبری ازت نیست ؟)
منم از ترس گفتم:(که رفتم خونه دوست صمیمم بابا جون.)
اونم گفت که چون رفتی اونجا دیگه پاتک تو این خونه نمیزاری
–چشم (علامت ا/ت –)
–نمیام خونه دیگه از دست پدرم راحت شدم که مزاحمم نمیشه
+اومدم ا/ت (علامت جونگ کوک +)
–سلام
ادامه دارد.......
۳.۱k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.