بخونید عالیه پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت د

*بخونید عالیه* ⭕ ️➕ پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت و به عبادت خدا مشغول شد. پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟
گفت از پنج سبب:
اول: آنکه تو نشسته می ‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ ماندم اکنون بندگی خدایی می ‌کنم که مرا در وقت نماز هم، حکم به نشستن می‌ کند.
دوم: آنکه طعام می ‌خوردی و من نگاه می ‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده ‌ام که او نمی خورد و مرا می‌ خوراند.
سوم: آنکه تو خواب می‌ کردی و من پاسبانی می ‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی ‌خوابد و مرا پاسبانی می‌ کند.
چهارم: آنکه می ‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید. پنجم: آنکه می ‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که گناهانم را میبخشاید.
دیدگاه ها (۳)

موقع اعزام، دوقلوها به گریه افتادندهاشم برگشت و بغلشان کردو ...

😉 ✌ 👌

❤ به یاد شهدا #صلوات

💗 به یاد شهدا #صلوات

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

وصیت‌نامه‌ی شهید صالح الجعفراوی که توسط برادرش منتشر شده، خل...

السلام علیک یا امام انس وجن ع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط