باد بهار میدمد و من ز یار دور

باد ِ#بهار می‌دمد و من ز یار، دور

با غم نشسته دائم و از غمگسار، دور
دیدگاه ها (۲)

امشب اگر#ساقی شوم، تا صبح غوغا می کنمتا بی نهایت عشق را، با ...

#وای برمن گر تو ان #گم کرده ام باشی

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیستمن که یک امروز #مهمان تو...

نہ #زمستانے باش ڪہ بلرزانے و نہ تابستانے باش ڪہ بسوزانے ...

‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌...

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان راتو مرا گنج روانی چه ک...

ز گریه مردم چشمم نشسته در خون استببین که در طلبت حال مردمان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط