گوش هایم را میگیرم

گوش هایم را می‌گیرم...
چشم هایم را میبندم...
زبانم را گاز میگیرم...
ولی حریف افکارم نمیشوم!!
چقدر دردناک است فهمیدن!!....
خوشبحال عروسک آویزان به آینه ماشین...
تمام پستی بلندی های زندگی اش را فقط می‌رقصد...!
کاش زندگی از آخر به اول بود...
پیر بدنیا می‌آمدیم...
آنگاه در رخداد یک عشق جوان می‌شدیم...
سپس کودکی معصوم می‌شدیم...
و در نیمه شبی با نوازش های مادر...
آرام میمردیم...!!!
دیدگاه ها (۰)

چ سکوتی دنیا را فردا میگرفت اگر هر آدمی به اندازه صداقتش حرف...

خیلی وقته تموم شده روزای خوبه من...

قلب شکسته عین دنده ی شکسته شده ی تو سینه ست. نمیتونی اون آسی...

شبی شاید رها کردم....جهان اضطرابم را...!شاید همین امشب🖤🙃

کاش زندگی از آخر به اول بود..پیر بدنیا می آمدیم..آنگاه در رخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط