چه شده ای دل دیوانه هوایش کردی

چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟

مدتی بودکه غافل شده بودم ازعشق
تو مرا باز گرفتار بلایش کردی؟

گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟

بستم آغوش به رویش که از اینجا برود
سینه ام را تو چرا باز سرایش کردی؟

او به احساس تو می زد لگد واما تو
سرمه چشم من از تربت پایش کردی؟

سعی کردم که فراموش کنم خاطره اش
بین هر خاطره ام باز رهایش کردی

رفته او با رقبا سرخوش و خندان لب و مست
وای بر تو که خودت را به فدایش کردی..



دیدگاه ها (۶)

,,,آن دوست که من دارم وان یار که من دانمشیرین دهنی دارد دور ...

مست یعنی چشم من با دیدنترقص یک پروانه از خندیدنتمن هوایی از ...

دلم یک " تـو " می خواهد که فقط دلش یک " من " بخواهد تا بشودع...

اَمّن یُجیب خواندم و از خدا تورا...کردم گدایی و وسط هر دعا ت...

چه شده ای دل دیوانه هوایشکردیبا دوچشمان پر از اشک صدایش کردی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط