جمعه روز برگشتن است

جمعه روز برگشتن است
برت می‌‌گرداند به روز‌های خوب
به عشقِ خانه پدری
به آن کوچه قدیمی‌
به هفته در میا‌‌ن، کوه
به ماشینی در خیالِ خودمان با سرعت نور
به آفتاب
به روسری‌های در باد
به آغوش‌های پاکمان در خواب
به دست‌های تو
به دست‌های ما
کاش به خاطر آوری جمعه را
برگردی به کوچه قدیمی‌
به وانمودی که انگار من را ندیدی
به روز‌های خوبِ نور و آفتاب
به کوه و روسری در باد
به آغوش‌‌های پاکمان
به دست‌هایی‌ که قسم می‌‌خورد به جمعه هایمان
کاش برگردی
کاش برگردیم
دیدگاه ها (۷)

می دانم ! حوصله ی هیچ چیز را نداریحتی حوصله ی خواندنِ این کل...

ببخش مرا...اگر کمماگر کوتاهم و بریده بریدهاگر زبانم گاهی دور...

به سادگیِ زن‌ها نگاه نکنزن‌ها ساده دل می‌بندندساده می‌گذرندس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط